تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان لبیک و آدرس labbaik.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
يكى از مهمترين آزمايشهاى الهى، مسئله تضاد خط ايمان و تقوا با پيوندهاى عاطفى و خويشاوندى است. قرآن در اين زمينه تكليف مسلمانان را بروشنى بيان كرده است. در اين بخش، آيات آمده در اين زمينه، بررسى مىشود.
1. «و وصينا الانسان بوالديه احساناً» (حقاف 15) و انسان را سفارش كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند. اگر چه اين حكم، يك حكم تشريعى است، ولى اين مسئله پيش از آنكه يك لازم تشريعى باشد، به صورت يك قانون تكوينى درنهاد همه انسانها وجود دارد. تعبير به «انسان» در اينجا جلب توجه مى كند؛ زيرا اين قانون مخصوص مومنان نيست، بلكه هر كس شايسته نام انسان است، بايد هميشه به پدر و مادر حق شناس باشد. هر چند با اين اعمال، هرگز نمىتواند دين خود را به آنان ادا كند.
سپس، براى اين كه تصور نكند كه پيوند عاطفى با پدر و مادر مىتواند بر پيوند انسان با خدا و مسئله ايمان حاكم شود، با يك استثناى صريح تاكيد مىكند كه اگر پدر و مادر تلاش و كوشش كنند كه فرزندشان براى خدا شريكى قايل شود كه به آن علم ندارد، از آنان نبايد اطاعت كند.
(برای مشاهده متن کامل به ادامه مطالب بروید)
تعبير: « ماليس بك به علم» اشاره به منطقى نبودن شرك است. چون اگر واقعاً شرك صحيح بود، دليلى بر آن وجود داشت. به تعبير ديگر، جايى كه انسان علم به چيزى نداشته باشد، بايد از آن پيروى نكند؛ تا چه رسد به اين كه علم به بطلان آن داشته باشد. پيروى از چنين چيزى پيروى از جهل است. اصولاً، تقليد كوركورانه غلط است، حتى اگر درباره ايمان باشد؛ تا چه رسد به شرك و كفر. به اين ترتيب، از اينجا يك اصل كلى استفاده مىشود: « هيچ چيز نمىتواند بر ارتباط انسان با خدا حاكم شود؛ حتى پيوند با پدر ومادر، كه نزديكترين پيوندهاى عاطفى است.
حديث معروف امام على (ع): «لا طاعه لمخلوق فى معصيه الخالق» اطاعت از مخلوق در عصيان خالق روا نيست. معيار روشنى را در اين مسائل به دست مىدهد.از اين آيات و روايات نتيجه مىشود كه اسلام برترين احترام را براى پدر و مادر قائل است. پس، در صورت مشرك بودن و دعوت به شرك- كه منفورترين كارها در نظر اسلام است- باز حفظ احترام آنان در عين نپذيرفتن دعوت آنان به شرك، واجب شمرده مىشود.
در حديثى از پيامبر (ص) آمده است كه شخصى خدمت ايشان آمد و عرض كرد: من به چه كسى نيكى كنم»؟
فرمودند: «به مادرت».
دوباره آن شخص سئوال كرد: «بعد از او به چه كسى»؟
فرمودند: «به مادرت».
بار سوم، آن شخص سئوال كردم: «بعد از او، به چه كسى»؟
باز فرمودند: «مادرت».
و در چهارمين بار، پيامبر (ص) توصيه پدر و مادر و ديگر بستگان را به ترتيب نزديكى آنان، به ايشان فرمودند.
در حديث ديگرى، پيامبر (ص) توصيه پدر و ديگر بستگان را به ترتيب نزديكى آنان، به ايشان فرمودند.
در حديث ديگرى، پيامبر (ص) فرمودند: «الجنه تحت اقدام الامهات» (بهشت زير پاى مادران است). يعنى فقط از طريق خضوع و همچون خاك راه بودن در برابر آنان، مىتوان به بهشت برين راه يافت.
2- «و وصينا الانسان بوالديه احساناً حملته امه كرهاً و وضعته كرهاً و حمله و فصاله ثلاثون شهراً حتى اذا بلغ اشده و بلغ اربعين سنه قال رب اوزعنى ان شكر نعمتك التى انعمت على و على والدى و ان اعمل صالحاً ترضاه و اصلح لى فى ذريتى انى تبت اليك و انى من المسلمين» (احقاف 15) و آدمى را به نيكى كردن با پدر و مادر خود سفارش كرديم. مادرش بار او را به دشوارى برداشت و به دشوارى بر زمين نهاد. و مدت حمل تا از شير باز گرفتنش، سى ماه است تا چون به سن جوانى رسد و به چهل سالگى در آيد. گويد: اى پروردگار من ، به من بياموز تا شكر نعمتى كه بر من و بر پدر و مادرم ارزانى داشتهاى به جاى آرم. كارى شايسته بكنم كه تو از آن خشنود شوى و فرزندان مرا به صلاح آور. من به تو بازگشتم و از تسليم شدگانم.
اين آيه، از نيكى و شكر به پدر و مادر كه مقدمهاى براى شكر پروردگار است، شروع مىكند. «وصيت» و توصيه، به معناى مطلق سفارش است. و مفهوم آن، منحصر به سفارشهاى مربوط به پس از مرگ نيست. لذا جمعى از مفسران آن را در اين آيه، به معناى دستور و فرمان تفسير كردهاند. سپس به دليل لزوم حق شناسى از مادر، تاكيد مىشود كه در طول 30 ماه باردارى و شير دهى، وى بزرگترين ايثار و فداكارى را درباره فرزندش انجام مىدهد.
اينكه قرآن در اينجا فقط از ناراحتىهاى سخن مىگويد، و سخنى از پدر در ميان نيست، نه به خاطر اهميت ندادن به پدر است؛ چرا كه هم در بسيارى از اين مشكلات شريك مادر است. اما چون سهم بيشترى دارد، بيشتر بر او تاكيد شده است.
هنگامى كه انسان به كمال قدرت نيروى جسمانى رسيد و به مرز 40 سالگى وارد شد، سه چيز را از خدا تقاضا مىكند: شكر پدر و مادرش، انجام دادن كارهاى خوب و تداوم در رستگارىاش در فرزندانش، اين تعبير، نشان مىدهد كه انسان با ايمان در چنين سن و سالى، هم از عمق و وسعت نعمتهاى خدا بر او، و هم از نعمتهاى كه پدر و مادر به او كرده است، آگاه مىشود؛ زيرا در اين سن و سال، معمولاً خودش پدر يا مادر مىشود و با درك زحمات طاقت فرسا و ايثارگرانه آن دو، بى اختيار به يادشان مىافتد و به جايشان در پيشگاه خدا شكر مى كند.
تعبير: «لى» (براى من )، ضمناً اشاره به اين است كه صلاح و نيكى فرزندان من در چنان باشد، كه نتايجش عايد من نيز بشود.
تعبير: «فى ذريتى» (فرزندان من)، به طور مطلق اشاره به تداوم صلاح و نيكوكارى در تمام دودمان است.
جالب اينكه در دعاى اول، پدر و مادر را و در دعاى سوم، فرزندان را شريك مىكند. ولى در دعاى دوم، براى خود دعا مىكند. انسان صالح اينگونه است كه اگر با يك چشم به خويشتن مىنگرد، با چشم ديگر به افرادى كه بر او حق دارند. نگاه مىكند.
پس از بررسى موضوع احترام به پدر و مادر از نگاه قرآن كريم و ارتباط آن با اطاعت از دستورهاى خداوند، اكنون مىتوانيم اينگونه جمعبندى كنيم كه احترام به والدين، از دستورهاى اكيد دينى است.
درباره تعامل اطاعت از والدين با اطاعت از خدا، مىتوان گفت كه ما ابتدا اطاعت از دستورهاى خداوند را واجب مى دانيم. سپس، خداوند دستور داده است كه از پدر و مادر اطاعت كنيم، و به آنان احترام بگذاريم. پس، اطاعت از اين دستور خداوند، احترام به والدين را به همراه مىآورد. البته، اگر اطاعت از والدين موجب زير پا نهادن دستورهاى الهى شود، براساس نظر اسلام نبايد از آنان اطاعت كرد، و دستور خداوند بر دستور والدين ارجحيت داده شده است. با اين حال، در چنين مواردى، اسلام تاكيد مىكند كه بايد با نرمى و متانت با پدر و مادر برخورد كرد. و اسلام، اجازه پرخاش را حتى در زمانى كه پدر و مادر بر خلاف دين دستور داده باشند، به فرزندان نداده است.
پىنوشتها:
1- طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، ترجمه سيد محمد باقر موسوى همدانى، تهران، كانون انتشارات محمدى، 1358.
2- مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، قم، دارالكتب الاسلاميه، 1370.
3- مولانا (تبريزى)، سيد مصطفى، حقوق والدين و فرزند،1349.